ترجمه صفحه ۸۹
_______________________________
اِمای عزیز، من یک مشکل دارم ، و به کمکت احتیاج
دارم. پدر و مادر من واقعا سختگیر هستند و هیچوقت
نمیگذارند کاری انجام بدهم! برای مثال ، زمانی که با
دوستانم به بیرون میروم، مادرم همیشه میپرسد، "کجا
داری میروی؟ داری با چه کسی میروی ؟"
دو ماه پیش یک گوشواره گرفتم و پدرم واقعا عصبانی
بود.او مرا مجبور کرد که آن را در بیاورم. پدر و مادرم
میخواهند هرکاری که انجام میدهم را کنترل کنند. اما من
هجده سالم است!

ادامه مطلب

ترجمه فارسی درس هفتم کتاب انگلیسی اکتیو elementary

یک ,، ,واقعا ,پدر ,ترجمه ,انجام ,پدر و ,مجبور کرد ,مرا مجبور ,او مرا ,کرد که

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مرجع به روز و تخصصی معماری معادلات دیفرانسیل معمولی ODE دانلود کتاب pdf آموزش جامع صفر تا صد سئو سايت emanoil بر فراز تاریخ روزهایی که بعدا به آن میخندیم معلم نمونه :: روز از نو :: (((*** داستان های عبرت آموز ***))